فن ترجمه - علی رومی پور ناحیه 1 خرم آباد

  

فن ترجمه(دوره متوسطه)

در ترجمه عربی به فارسی توجه به نکات زیر ضروری است.

1 - اسمیه و فعلیه بودن جمله

2 -فعل و صیغیه ی آن ( ماضی ، مضارع ، غایب ، مخاطب ، متکلم)

3 -ضمایر : ضمیر یکی از اجزاء اصلی جمله است . در تمییز انواع ضمیر و ترجمه صحیح هر یک دقت کنیم و در تشخیص مرجع ضمایر غایب بسیار دقت کنیم.

4 -     اسمهای اشاره.

5 - سؤالی یا منفی بودن جمله . ذهب الی المدرسه= به مدرسه رفت. / ما ذهب الی المدرسه = به مدرسه نرفت .

6 - تشخیص فاعل و مفعول . سمع الله نداء المظلومین = صدای مظلومان پیام خدا را می شنود .( غ) خدا پیام مظلومان را می شنود . ( ص )

7 - تشخیص مفرد یا مثنی یا جمع بودن اسمها .   

8– فعل هایی که در یکی از باب های افعال یا تفعیل به کار می روند اغلب به صورت متعدی ترجمه می شوند . ارسلَ رجلٌ ولدَه = مردی پسرش را فرستاد.

    - پاره ای از افعال همراه حرفی به کار می روند که در هنگام ترجمه به فارسی نیازی به ترجمه آن نیست.مانند:سَخَرَمن:مسخره کرد.حصلَ علی:به دست آورد.شعربِ:احساس کرد.

- فعل های باب((انفعال))به صورت((لازم)) ترجمه می شوند.اّماه حفلة تنعقد فی المدرسه = مادر جان جشنی در مدرسه بر پا می گردد.

    - گاهی در ترجمه فعل های باب تفاعل و مفعله به آوردن یک ((با)) نیاز داریم.

    یا ایها النبیُ جاهِدْ الکفار و المنافقین = ای پیامبر ((با ))کافران و منافقان مبارزه کن.

    -در ترجمه باب تفاعل معمولا از کلماتی نظیر "با هم" "بایکدیگر" استفاده می کنیم.

    تعاونَ الناسُ لِبناء المدرسه = مردم برای ساختن مدرسه "بایکدیگر"همیاری می کنند.

   - فعل های باب "استفعال" غالبا متعدی هستند. لایستسلم الاحرار امام الظلم = انسان های آزاده در برابر ظلم تسلیم نمی شوند .

  9 – "اسم فاعل" بر انجام دهنده یا دارنده حالتی دلالت می کند و آن در زبان فارسی معمولا معادل "صفت فاعلی" یا "اسم فاعل" است.مانند:"ناصر=یاری کننده .منذر= بیم دهنده.

- صفت فاعلی درزبان فارسی دارای پسوندهای ازقبیل"نده– ا" است مانند: عالم = دانا. –اسم مفعول بر انجام شدن و یا واقع شدن دلالت می کند و معادل آن در زبان فارسی معمولا"صفت مفعولی" یا "اسم مفعول "است. مانند: مَنصور= یاری شده،مُحترم=احترام شده. – در ترجمه اسم مفعول گاهی از پسوند "شدن" استفاده می کنیم مانند:مُستضعَف=ضعیف نگاه داشته شده .

     - در ترجمه اسم های مبالغه از قید"بسیار" استفاده می کنیم مانند: غفار=بسیار آمرزنده. – گاهی میان اسم های تفضیل از لحاظ ظاهری ، فعل ماضی با افعال مشابهت ایجاد می شود که توجه به مفهوم عبارت راهگشای مساله است .

     - اگر بعد از اسم تفضیل حرف "من" بیاید به صورت صفت تفضیلی ترجمه می شود . ((اَحسن مِنْ = نیکوتر از)) و اگر همراه "من" نیاید معمولا به صورت صفت عالی ترجمه می شود . (( اَحسن کتاب = بهترین کتاب)).

     10- کلماتی مانند "الذی"و "التی" هرگاه پس ازاسم دارای "ال" بیایند به معنی "که" خواند بود.مانند:ذهبتُ الی المدرسة الذی قُرب بیتنا=به مدرسه ای که نزدیک خانه ی مان است رفتم.

11- دقت کنیم که " ما" با توجه به آن چه که تاکنون خوانده ایم گاهی "حرف نفی" و گاه"اسم استفهام"و گاه"موصول" می باشد. که به کمک قرائن موجود در جمله باید هریک را از دیگری تمییز داد. ما کتب = ننوشت."نفی".ما فی السمواتِ- آنچه در زمین ها است."اسم موصول". ماعندک = چه چیزی نزد تو است ؟" استفهام".

     12- کلمات "الذی – التی" به معنای کسی که ، چیزی که و کلمات "الذین ، اللاتی" به معنای کسانی که ، که می باشند .

     13- در ترجمه ی اسمهای که دارای تنوین هستند(نکره) گاهی "یک" در اول، یا"یای وحدت یا نکره " به آخر کلمه اضافه می کنیم. کتابٌ = کتابی ، یک کتاب .

     14 – فعل مضارع هرگاه با یکی از ادوات ناصبه ( انْ ، کی،حتی،لِ) به کار رود معادل  مضارع التزامی زبان فارسی ترجمه می گردد. اَنْ یکتبَ = بنویسد ، که بنویسد . کی یذهبوا = بروند .، برای اینکه بروند .و هر گاه با "لن" به کار رود معادل مستقبل منفی ترجمه می گردد. لنْ یذهبَ = نخواهد رفت .

     15- فعل مضارع مجزوم به "لم" معمولا معادل ماضی منفی است . لم یکتبْ=ننوشت ، لم یذهبوا = نرفتند.

    16- فعل شرط وجواب شرط هرگاه ماضی باشند معمولامعنای مضارع می دهند مانند: اِن احسنتم اَحسنتم لانفسکم= اگر نیکی کنید به خود نیکی می کنید.

    17- فعل مضارع مجزوم به "لام امر" مانند مضارع التزامی فارسی ترجمه می شود . لِینهضْ= باید بر خیزد. لیعلموا = باید بدانند.

    18– ترکیب(کان+ل) معادل فعل"داشتن" درزبان فارسی است.کان لی کتاب=کتابی داشتم

19 – با آمدن "لا نهی" بر سر فعل، علاوه بر مجزوم نمودن فعل، معنای آن را به امر منفی تبدیل می کند . لا تجلس = ننشین.

    20 – ترکیب ( کان +فعل مضارع)معادل ماضی استمراری در زبان فارسی است. کان التلمیذُ یقراءُ درسَه= دانش آموز درس خود را می خواند .

    21- ترکیب(کان+ فعل ماضی) معادل ماضی بعید زبان فارسی است.کان التلمیذ قد قراء دروسه: دانش آموزان درس را خوانده بودند.

     22 – خبر "لیت" و "لعل" در صورتی که مضارع باشد معمولا در ترجمه  ی آن از مضارع التزامی استفاده می کنیم.لیت السلامَ یستقرُ فی العالم: کاش صلح در جهان اسقرار یابد.

23- ترکیب (قد+فعل ماضی) معادل ماضی نقلی در زبان فارسی است. قدکتبوا=نوشته اند. سوال :ما هو التعریب الدقیق للعبارة التالیة؟((تعدادی از دانشمندان مسلمان کتاب های ارزشمند تالیف کرده اند .))

24 – در زبان فارسی فعل معمولا در آخر جمله قرار می گیرد و حال آنکه در زبان عربی فعل معمولا ابتدای جمله می آید. لم تفتح ازهارُ البرتقالِ فی الشتاءِ= گل های پرتقال در زمستان باز نمی شود.

    25 – فعل گاهی در آغاز جمله به صورت مفرد می آید و حال آنکه فاعل آن به صورت جمع است در این صورت فعل را به صیغه ی جمع ترجمه می کنیم.کتب الطلاب= دانش آموزان نوشتند.

        26–خبرمفرد درصورتی که مثنی ویاجمع باشد معمولابه صورت مفردترجمه می شود. المؤمنون صادقون فی حیاتهم = مومنان در زندگی خود راستگو هستند.

    27 – ضمایر منفصل منصوبی هر گاه در آغاز جمله به کار روند در ترجمه ی آن ها کلماتی از قبیل" تنها "، " فقط" را اضافه می کنیم. ایاک نعبدُ= تنها تورا می پرستیم.

    28-هرگاه بعد ازاسم اشاره،اسم دارای"ال"باشدآن اسم را به صورت مفرد ترجمه میکنیم هرچند مثنی یاجمع باشند که دراین صورت با صفت اشاره یا اسم اشاره فارسی مطابقت می کند.هذاالفلاحُ=این کشاورز.هولاء الفلاحان=این دوکشاور. هذان الفلاحان= این دو کشاورز.

29- و هرگاه بعد از اسم اشاره ، اسم بدون "ال" بیاید. اسم اشاره عینا ترجمه می شود و در این صورت با ضمیر اشاره فارسی مطابقت می کند .هذا فلاح = این کشاورزاست.هذان فلاحان= اینها (این دو ) کشاورزند . هولاء فلاحون = اینها کشاورزند.

    30– درترجمه افعال مقاربه باید دقت شود.(افعال مقاربه برسه قسم هستند:1–افعال شروع:بداء ، جعل، اخذ، طفقو شرع که به معنای شروع می آیند.2-افعال قُرب:کاد، اوشککه به معنای نزدیک می آیند . 3-افعال رجاء: عسی که به معنای امید می آید.)

   31–"ان" معمولا درآغازعبارت می آید وبیانگرمعنای تاکیداست.ان الله یحب المحسنین = خداوند فقط محسنان را دوست دارد.

   32 - (( ان )) به معنای"که"،"این که"است و معمولا میان دو عبارت می آید و معادل حرف ربط زبان فارسی است.مانند : عَلمتُ انها قد نجحتْ فی الامتحان:دانستم که او در امتحان قبول شده است .

       33- در ترجمه افعال مجهول از صیغه های "شدن" استفاده می کنیم.انزل القرآن علی رسول الله = قرآن برپیامبرنازل شد.

    " در ترجمه فعل مجهول به زبان فارسی از روش زیر استفاده می کنیم. (( بن ماضی +ه +صیغه های فعل از مصدر شدن))" قُری = خوانده شد.  یقرا = خوانده می شود.

34- نایب فاعل اگر مفرد باشد فعل آن را به صورت مفرد و اگر مثنی یا جمع باشد فعل را به صورت جمع ترجمه می کنیم. اُکرِمَ الضیفُ= مهمان مورد اکرام واقع شد. اُکرِمَ الضیفان=دو مهمان مورد اکرام واقع شدند.  اُکرمَ الضیوف=مهمانان مورد اکرام واقع شدند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.