حروف جواب

  

سازمان آموزش و پرورش استان لرستان

معاونت آموزش و نوآوری

 

کارشناسی تکنولوژی و گروه های آموزشی متوسطه

 

 

 

 

حروف جواب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تهیه کننده :

حمید بهاروند

گروه عربی سازمان

 

 

 

 

1- نَعَمْ، نَعِمْ، نَعامْ:

 

  معانی آن عبارتند از:

 

الف) تصدیق: در صورتی که بعد از جمله خبریه باشد مانند، حَضَرَ المعلّمُ. نعَََمْ حَضََر.

 

ب) وعده دادن در برابر طلب : وقتی که بعد از امر یا نهی یا تحضیض باشد. مانند :

 أکتبْ درسَک. نعم .

لا تتکاسَلْ. نعم .

 هلّا  إ جتهدتَ ؟ نعم.

 

نکته : جواب دادن با "أجل" بعد از طلب بهتر از "نعم" است.

 

ج‌)   اعلام کردن : در صورتی که بعد از استفهام باشد مانند : هل نجحت؟  نعم.

 

2-أجَلْ:

 

 حرف جواب به معنی "نعم" است ومعانی آن عبارتند از :

 

الف) جواب : وقتی جمله قبل از" أجَلْ" منفی باشد ، نفی را می رساند ألم تأکلْ؟  أجَلْ یعنی: أجَلْ لمْ آکلْ (بله  نخوردم). و اگر مثبت باشد ، بیان کننده اثبات است . أ أکلتَ؟ أجَلْ یعنی:أجَلْ أکلتُ.( بله خوردم.)

 

ب) تصدیق :در جواب کسی که به تو گوید:

نجَحََ زیدٌ. می گویی: أجَلْ.

 

ج)وعده دادن :در جواب کسی که بهتو بگوید : ساعِدْنی. ( مرا کمک کن.)  می گویی: أجَلْ.( بله کمک می کنم.)

 

3-    إی:

 

 حرف جواب به معنی "نعم" است که قبل از قسم واقع می شود و غالباً بعد از استفهام واقع می شود. مانند ، "و یستنبِؤنک أحقّ  هوَ ؟ قل : إی وربّی إنّه لَحقٌّ " . ( یونس 53)

 

4-    بَجَلْ:

 

 حرف جواب به معنی "نعم" است  مانند : أتسْمَعُنی ؟ بَجَلْ.

نکته :" بجل" اسم فعل مضارع به معنی یکفی  هم آمده است. مانند،بجَلْک.به معنی یکفیک.

 

 

5-    جَلَلْ:

 

 حرف جواب به معنی "نعم" است.

نکته: جَللْ اسم به معنی "عظیم" و" یسیر" و" أجْل" نیز به کار می رود.

 

مثال به معنی عظیم، سخن حارث بن

 

 وعلةاست که: فلَئنْ عَفَوتُ لأعفُوَنْ جلللاً. پس اگر عفو کنم حتماً بسیار عفو می کنم.   (عفو من فراوان و بزرگ است.)

 

مثال به معنی یسیر، سخن إمرئ القیس است که: ألا کلُّ شیءٍ سِواهُ جَلََلْْ. هان هرچیزی بجز او کوچک و ناچیز(آسان) است.

 

نکته:

 کلمه جَلَلْ در عبارات بالا در دو معنای متضاد به رفته است، بنابر این در این جا جزء کلمات متضاد است.

 

و مثال به معنی أجْل: کِدتُ أقضی الحیاة َمِنْ جَللَْه. نزدیک بود که زندگی خودم را به خاطر او از بین ببرم.(از دست بدهم.)

 

نکته :

بعضی از نحویون بر این باورند که در این جا نیز به معنی عظیم است یعنی: مِن عِظَمِه. نه مِنْ أجلِه.

 

 

 

 

 

6- بَلی:

حرف جواب که بعد از نفی می آید و جمله را به مثبت تبدیل می کند. مانند، زَعَمََ الذینَ کَفروا أنْ لنْ یبْعَثوا قُلْ بَلی و ربِّی لتُبْعَثُنَّ.(تغابن-7)

 

 

غالباْ نفی با استفهام می آید خواه: حقیقی باشد مانند،  ألیسَ زیدٌ بِناجحٍ؟ بَلی.

 

یا توبیخی: مانند  أمْ یَحسَبونَ أنّا لا نسْمَعُ سِرَّهم و نَجْواهُم. بَلی.(زخرف -8)

 

یا تقریری : مانند، ألسْتُ بِربِّکمْ؟ قالوا :بَلی . (اعراف -172)

 

فرق بین " بَلی " و" نعَمْ " :

 

بلی فقط بعد از نفی می آید . ولی "نعم "هم بعد از نفی و هم بعد از اثبات می آید. مثلاً در جمله " ما نجحَ زیدٌ ." جواب با " نعم " یعنی لَم ینجَحْ.(موفق نشد.) و جواب با    " بلی" یعنی نجَحَ.  ( موفق شد.)

 

7-جَیر ِ ، جَیْرَ:

 

حرف جواب به معنی "نعم" است و غالباً قبل از قسم به کار می رود . مانند جَیرِ لأدرُسَنَّ: یعنی واللهِ لأدرُسَنَّ.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.