معلقات سبع - فریبا سرلکی -الیگودرز

  باشد .

 

صاحبان معلقات

1 امرؤالقیس ( 540 500 م ) [1]

پدرش حجر کندی ، بر قبیله ی بنی اسد در سرزمین نجد حکومت داشته است . امرؤالقیس عمر خود را در خوشگذرانی و عیاشی و بدمستی و سرودن غزلیات عشقبازی گذرانده است . از این رو از طرف پدرش رانده شده و با بوالهوسان  در سیر و سیاحت و باده نوشی و شکار سرگرم بوده و پس از کشته شدن پدرش به هوش آمده و در صدد خونخواهی و پس گرفتن حکومت از دست رفته ی نیاکانش بر آمده و جنگهایی را به راه انداخته ، ولی عاقبت شکست خورده و از دست منذر بن ماء السماء گریخته و به ملک روم ( یوستیانوس ) پناه برده و بعد از مدتی در آنکارا به مرض آبله درگذشته است 

امرؤالقیس از شعرای طبقه ی اول جاهلی و بلکه اول آنها به شمار می رود . امام علی ( ع ) نیز او را برترین شاعر عرب می داند . [2]القاب او "الملک الضلیل " " ذوالقروح " " شاعر غزل و طبیعت " می باشد .

 معلقه ی امرؤالقیس از دیگر معلقات مشهورتراست که آن را در بحر طویل و در 81 بیت سروده است با این مطلع:

"قفا نبک من ذکری حبیب و منزل           

      بسقط ِاللوی بینَ الدخولِ فحومل "

2 طرفه بن العبد

طرفه پسر عبد پسر سفیان بکری ( 569 - 543م ) نامش عمرو بوده و به واسطه ی بیت شعری که سروده است لقب طرفه را به وی داده اند . ( طرفه در اصل نام درختی است . )

او در خانواده ای شریف و بزرگوار در بحرین خلیج فارس به دنیا آمد . نام مادرش ورده دختر عبدالمسیح بوده است . پدر و جد و دو  عمو و دایی طرفه همه شاعر بوده اند . در کودکی پدرش را از دست داده و تحت کفالت عموهایش در آمده و نسبت به او و مادرش ستم و بد رفتاری شده و خود سر و بی مربی و بی سرپرست بار آمده است . از این رو به بازیگوشی و لا ابالیگری و بد مستی گذرانده و از طرف قبیله طرد و دربدر شده است و در جوانی به سرودن شعر پرداخته و در اثر هجای عمروبن هند ، پادشاه حیره در سن کمتر از سی سالگی به امر پادشاه و به دست حاکم ولایت کشته شده است . طرفه شاعری رئالیسم است و دیدگاه وی درباره ی مرگ و زندگی تصویری از روح نامطمئن و مضطربش می باشد .

 بسیاری از ادبا معلقه ی او را بر تمام شعر جاهلی برتری می دهند چون علاوه بر مزایای شعری واجد فواید تاریخی و آرایی درباره ی زندگی است .

معلقه ی طرفه در بحر طویل سروده شده و دارای 104 بیت است با این مطلع :

"لخوله اطلال ببرقه تهمد                   

      تلوح کباقی الوشم فی ظاهر الید"

3 زهیر بن ابی سلمی ( 627 530 م )

زهیر از تیره مزینه از قبیله ی مضر در نجد به دنیا آمده و مادرش غطفانی بوده است . از این رو به نزد شخصی عاقل و ثروتمند و زمین گیر به نام شامه ی شاعر که دائی پدرش بوده شاگرد وار به فرا گرفتن شعر و حکمت پرداخته و سپس نزد اوس بن حجر ( پیشوای مکتب اوسی ) طریقه ی شعر گفتن او را آموخته و دنبال کرده است .

زهیر در عصر جاهلیت به عنوان مردی بزرگ و ثروتمند و حکیم شهرت داشته است و عمر خود را در دلسوزی و پند و اندرز و حق گویی و خیر خواهی و دیانت گذرانده است و در اشعارش معانی حکمی فراوان است . از این رو به شاعر حکیم معروف است .

معلقه زهیر در 62 بیت و در بحر الطویل سروده شده است با این مطلع :

                      " أمن ام اوفی دمنه لم تکلم                     بحو مانه الدراج فالمتثلم "

علت سرودن آن پایان یافتن جنگ در بین دو قبیله عبس و ذبیان بوده که در مدح و سپاس مسببان صلح و ضمناً در دعوت به صفا و سازش و دوستی و ترک جنگ و کشتار سروده است

4- ابوعقیل لبید بن ربیعه ( 661 560 م )

او از اشراف قوم و شجاعان و پهلوانان کارزار بوده و ناتوانان را یاری می کرده و از واردین و مهمانان به خوبی پذیرایی می کرده است . او همراه وفد بنی عامر به حضور پر نور پیغمبر اسلام مشرف شد و اسلام آورد و سپس قرآن مجید را حفظ کرد و از سرودن شعر توبه کرد و در زمان خلیفه ی دوم به کوفه رفت و در انجا سکونت گزید و در زمان حکومت معاویه به سال 41 هجری در سن بیش از صد سالگی درگذشت .

قصیده ی معروف او معلقه اش است که در بحر کامل و در 88 بیت سروده شده است ، با این مطلع :

"عفت الدیار محلها فمقامها

بمنی تأبد غولها فرجامها "

5-  عمروبن کلثوم  :

او از قبیله تغلب که پدرش ریاست قوم را داشته و مادرش لیلی دختر مهلهل است [3]. شاعر در محیط عزت و ریاست پرورش یافته و در سن پانزده سالگی به ریاست قوم خود رسیده است و در محاکمه ای که میان دو قبیله ی تغلب و بکر با حضور عمروبن هند ، پادشاه حیره انجام یافت ، نماینده ی تغلب و وکیل و مدافع آن بوده و مدافع بکر نیز حارث پسر حلزه شاعر بوده است . چون عمروبن کلثوم به واسطه ی غرور و نخوت و جوانی از عقل و سیاست حارث شکست خورد و در اثر عدم رعایت مقام و احترام پادشاهی ، ملک حیره را آزرده ساخت ، خود و قومش خشمگین از مجلس بیرون آمدند و بالاخره طوری شد که ملک حیره را در مجلس بکشت و باعث تشدید عداوت در بین تغلب و پادشاهان مناذره و طرفداران آنان و وخامت اوضاع و حوادث ناگوار برای شاعر شد . قسمتی از معلقه اش در اثنای داوری نظم شده و بقیه بعد از قتل پادشاه حیره سروده شده است . این معلقه به اندازه ای شهرت داشته است که افراد قبیله ی بنی تغلب کوچک و بزرگ ، آن را از بر کرده و با ترنم و آواز می خوانده اند .

این معلقه در بحر وافر و دارای 101 بیت است با این مطلع :

"الاهبی بصحنک فاصبحینا              

        ولا تبقی خمور الا ندرینا "

6-  عنتره بن شداد ( 615 525 م )

او از شجاعان بنام و شاعران والامقام جاهلیت است مادرش کنیزی حبشی و پدرش از بزرگان بنی عبس بوده است . چون مادرش کنیزک بوده است ، پدر او را به فرزندی قبول نکرده و به کارهای بردگان واداشته تا در جنگی که با غارتگران درگیر شده و دلیری و مردانگی از خود نشان داده و آزاد شده است . سپس در جنگهای زیادی شرکت کرده است و در جنگ مشهور داحس و غبراء ، سرکرده سپاه و پهلوان میدان کارزار بوده است 

عنتره به عبله دختر عمویش عشق می ورزید . ولی او از شاعر نفرت داشته است . عنتره شخصیتی کم نظیر و پاک و کریم و شجاع و دور از هر گونه پستی و دنائتی بوده است .

مشهورترین اشعارش معلقه ی اوست در بحر کامل و 81 بیت با این مطلع :

"هل غادر الشعراء متردم                   

   ام هل عرفت الدار بعد توهم"

7- حارث بن حلزه :

او یکی از بزرگان قبیله بکر بن وائل است که در اواخر قرن ششم میلادی در گذشته است . شهرت شاعر در اثر سرودن این معلقه است . علت نظم آن موضوع داوری در حضور عمربن هند برای حل اختلاف در بین دو قبیله بکر و تغلب بوده است که شاعر در دفاع از قوم خویش و رد سخنان و ادعاهای عمر بن کلثوم سروده شده است .

در این معلقه ، فن خطابه و فنون جنگی و هنر نمایی و مهارت قابل ملاحظه ای به چشم می خورد .

معلقه ی حارث در بحر خفیف و دارای 82 بیت است با این مطلع :

"آذنتنا ببینها اسماء                   

   رب ثاو یمل منه الثواء "

 

 


 

1- شرح معلقات سبع ، ص 15

2 نهج البلاغه ، حکمت 455  

1- تاریخ ادبیات عرب ،ص 12

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.