ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
«جاءَ» و «أتَی» هر دو مترادف هستند. (جاءَ– یَجیءُ– مَجیئاً) ؛ (أتَی– یَأتـی– إتیاناً)
فعل امر از «جاءَ یَجیءُ» به صورت «جِئْ» کاربرد محاوره ندارد؛ بلکه «تَعالَ» به معنای «بیا» می¬باشد.
ضمناً «جاءَ بِـ» و «أَتَی بِـ» به معنای «آورد» است؛ مثال: جِئْ بِالکِتابِ. کتاب را بیاور.
«جَزاء» از اضداد است دو معنای کیفر و پاداش هر دو را دارد.
«جُندیّ» برگرفته از واژۀ فارسی «گُندی» است.
«رُمّان» اسم جنس به معنای انار است و واحد آن رُمّانة و جمع آن رُمّانات. (ضمناً رُمّانَة به معنای نارنجک نیز هست.)
«سائق» راننده است که در عربستان سعودی سَوّاق نیز گفته می¬شود.
«حَقیبَة» سه معنا دارد: کیف، ساک و چمدان. در گویش عامیانۀ بی «شَنطَة، شَنتَة، جَنطَة» گفته می¬شود که همان «چَنته» در فارسی است. در کتاب¬های درسی پیشین کلمۀ «مَحْفَظَة» می¬آمد؛ امروزه در عربی کاربرد حَقیبة بیشتر است؛ مثلاً حقیبة الظَّهْر: کوله پشتی، حَقیبَةٌ مَدرَسیَّة: کیف مدرسه، حَقائِبُ الزُّوّارِ: چمدان¬های زائران. امّا «مِحْفَظَة» کیف پول است که «جُزْدان» نیز گفته می¬شود.
«رُبَّ» به معنای «چه بسا» حرف جرّ است و فقط بر سر نکره می¬آید؛ امّا اگر با «ما» بیاید و «رُبَّـما» شود؛ بر سر معرفه نیز می¬آید؛ مانند: «رُبَّـما میثمٌ واقِفٌ.»
و در آیۀ ﴿رُبَـمَا یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کَانوا مُسْلِمینَ﴾ «سوره الحجر آیه »2 به تخفیف باء آمده است.
«لِسان» دو معنا دارد: یکی «زبان» مانند «زبان عربی» و یکی «زبان» یعنی همان «عضو گوشتی درون دهان».
أنتِ: تلفّظ آن شبیه «أنتـی» است. در مکاتبات عربی گاهی آن را اشتباهاً أنتی می¬نویسند.
جَوّال: به معنای تلفن همراه است. مَحْمول و خِلیَویّ نیز گفته می¬شود. جمع آن جَوّالات است.
سَماء: به معنای آسمان، مؤنّث و جمع آن سَماوات است؛ امّا اگر به معنای «سقف» باشد؛ مذکّر می¬شود. در قرآن به دو صورت مذکّر و مؤنّث آمده است.﴿السَّماءُ مُنفَطِرٌ بِهِ﴾ مزمّل 18 ؛ ﴿إِذا السَّماءُ انْفَطَرَتْ﴾ انفطار 1 کلمۀ سُمَیَّة که اسم دختر است؛ مصغَّر سَماء و به معنای آسمان کوچک است. گروه عربی دفتر تالیف